پارلا سعیدیپارلا سعیدی، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره
یکی شدن من و بابایییکی شدن من و بابایی، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره
بابا علیرضابابا علیرضا، تا این لحظه: 43 سال و 9 ماه و 8 روز سن داره
مامان پریمامان پری، تا این لحظه: 30 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره

دلنوشته های مامان پری

بالاخره بعد هفت سال اتفاقی اومدم نینی سایت

16تیر

واکسنتو هفته قبل زدیم...خدارو شکر تب نکردی و اذیت نشدی. قراره هفته بعد واسه خونمون وای فای بگیریم اونوقت میتونم اتفاقات رو خیلی زودتر بزارم تو وبت. خیلی بلا شدیا...از بغل بابا نمیای پایین.منم که هر از گاهی میبینی و میای بغلم که اخرسر میبینم یا گشنه ای یا جات خیسه یا اینکه خوابت میاد ولی بازم موقعایی که تنهاییم و همبازیت منم خیلی خوش میگذره. شبای احیا با صدای دعای امام زاده ای که نزدیکمونه دعا میخونم . دیروز که خونه انا اینا بودیم مورچه تموم گردنتو خورده و قرمز شده لپات بزرگ شده و وقتی رو شکمت میخوابی لبات بسته نمیشه چون لپ پایینی و لپ بالاییت به دهنت فشار میارنو لبات بسته نمیشه.اون موقع هر کی تو رو میبینه فقط میخواد بخورت...
18 تير 1394

اخرین روز چهار ماهگی

دیروز برا اولین بار با تو رفتیم دریا..گلم خیلی بهت خوش گذشت کلی حال کردی به خصوص وقتی موج به پاهات میزد. اولش رفتیم تله کابین فندقلو تو اردبیل بابا جون با حسین اقا (شوهر عمه معصومه ) ماشینا رو برداشتن و رفتن پایین تله کابین اخه ما نمیدونستیم که تله کابین میرسه گردنه حیران.تصمیم گرفتیم بریم استارا ... و رفتیم کلی اب تنی کردی خانوم خوشگله من ساعت 12.30 هم رسیدیم خونه. پس فردا وقت واکسنته عزیز دلم ...الهی قربونت برم.دلم نمیاد ولی برا سلامتیت واجبه و ضروری.ان شا الله که دردت نمیاد و زودی خوب میشی.
6 تير 1394

اولین برگشتن

چند روزی بود که همش میخواستی برگردی ولی نمیتونستی ...امروز پیشرفت کردی قربونت برم...کلا برگشتی و روی شکم خوابیدی کلی خوشحال شدم. چند روز دیگه واکسن داریو نگران اینم که دوباره تب کنی و اذیت بشی...قربونت برم.ایشا الله که چیزی نشه. دیروز برده بودمت بازار و پیراهن لی و قارچی رو تنت کرده بودم هر کی رد میشد یه نگاهی بهت میکرد و باهات حرف میزد ...همشون میگفتن چه دختر نازی... همشون میگفتن ماشاالله  چشت دوباره عفونت کرده بازم بردیم دککی و حرفای قبلی رو گفت...قطره رو دوباره ادامه میدم و بازم چشاتو فشار میدم تا چرکش خالی شه.
1 تير 1394
1